آیا هنوز وقت آن نرسیده که با خدا آشتی کنیم ؟

ن : ف م

 

خـــداي من؛

دست هاي تـــو که مالِ من باشند

کسي مرا دستِ کم نخواهد گرفت ...

 



:: موضوعات مرتبط: یاد خــدا،آرامش بخش دلهــا، گفتگوی خالق و مخلوق، ،


ن : ف م

طفل سه ساله اي كه دگر سالخورده بود

از نيمه شب گذشته و خوابش نبرده بود
طفل سه ساله اي كه  دگر سالخورده بود

در گوشه ي خرابه، به جاي ستاره ها
تا صبح، زخم هاي تنش را، شمرده بود

از ضعف، ناي پا شدن از جاي خود نداشت
آخر سه روز بود، كه چيزي نخورده بود

با دست هاي كوچكش، آرام و بي صدا
از فرط درد، بازوي خود را فشرده بود

اين نيمه جان مانده هم از لطف زينب است
ورنه هزار مرتبه در راه مرده بود

محسن عرب خالقي

http://mahdivahidi.loxblog.com



:: موضوعات مرتبط: شعــر، اشعارشهادت ائمّه(ع)، ،


ن : ف م

زندگي چقدر کوتاه است

 

وقتي به دنيا مي آييم، در گوشمان اذان مي گويند

و وقتي مي ميريم، برايمان نماز مي خوانند

زندگي چقدر کوتاه است

فاصله ي بين اذان تا نماز

 



:: موضوعات مرتبط: زندگی دنیوی و اُخروی ومرگ، شعر،جمله زیبا ، ،


ن : ف م


مردي براي خواندن نماز صبح راهي مسجد شد،
در راه به زمين خورد و لباسهايش کثيف شد، او برخاست و به خانه برگشت، لباسهايش را عوض کرده و دوباره راهي خانه خدا شد . مجددا در همان نقطه به زمين خورد و بلافاصله به خانه برگشت و بار ديگر لباسهايش را عوض کرد و به سوي مسجد به راه افتاد .

در راه، با مردي که چراغي در دست داشت برخورد کرد . مرد چراغ به دست، به او گفت: من ديدم شما در راه مسجد دو بار به زمين افتاديد، از اين رو چراغ آوردم تا بتوانم راهتان را روشن کنم .

مرد از او تشکر كرد و هر دو به سمت مسجد به راه افتادند . همين که به مسجد رسيدند، مرد چراغ به دست از رفتن به داخل مسجد خودداري كرد . مرد نمازگزار با تعجب پرسيد چرا وارد نمي شوي؟ مرد چراغ به دست پاسخ داد: من شيطان هستم . مرد نمازگزار با شنيدن اين جواب جا خورد و پرسيد پس چرا به من كمك كردي؟!

شيطان گفت: من تو را در راه مسجد ديدم و باعث زمين خوردنت شدم وقتي كه به خانه رفتي، خودت را تميز کردي و به مسجد برگشتي، خدا همه گناهانت را بخشيد . من براي بار دوم باعث زمين خوردنت شدم ولي باز به مسجد برگشتي، به خاطر آن، خدا همه گناهان افراد خانواده ات را بخشيد . من ترسيدم که اگر يک بار ديگر باعث زمين خوردنت بشوم، آنگاه خدا، گناهان افراد دهکده تو را هم خواهد بخشيد . بنابراين، خواستم مراقبت باشم تا برايت اتفاقي نيفتد.

 



:: موضوعات مرتبط: نمـاز،شـاهراه ارتباط با خـدا، داستــان،حـدیث،آیـــه، شیطان، داستــان،حـدیث،آیـــه ، ،


ن : ف م

ز خجالت چه كنم؟!

 

شب هاي دراز بي عبادت چه کنم

طبعم به گناه کرده عادت چه کنم

گويند کريم است و گنه مي بخشد

گيرم که ببخشد ز خجالت چه کنم

 



:: موضوعات مرتبط: یاد خــدا،آرامش بخش دلهــا، شعر،جمله زیبا ، ،


ن : ف م

خدایا دستمو بگیر ...

 

روي هر پله اي که باشي خدا يک پله بالاتر از توست

نه به خاطر اين که خداست

به خاطر اين که دست تو رو بگيره

 



:: موضوعات مرتبط: یاد خــدا،آرامش بخش دلهــا، شعر،جمله زیبا ، ،


ن : ف م

سلام بر تو يا علي كه جان جان عالمي


نزول رحمت خدا به دامن كوير شد     علي علي علي بگو كه موسم غدير شد

امام كشور ازل الي الابد امير شد     به كبريا سفير شد به مصطفي وزير شد

مــحب او عـــزیـز شـد عـدوی او حـقـیـر شـد
به قلب این نشاط ها به چشم اوست خـارهـا

مبارك است بر همه نزول رحمت خدا     كمال يافت دين حق به نام حجت خدا
ولايت علي بود تمام نعمت خدا     اطاعت علي بود قرين طاعت خدا


محبت عـلی بـود هـمان محبت خدا
خزان باغ دل شود به مهر او بهارها

مـراسم غـدیـر را خـدا گـرفـته در زمـین      به اشرف پـیامبـران خطاب می کند چنیـن
که ای رسول کبریا علیست برتو جانشین     علیست پیر انبیا عـلی است میر مومنـیـن

علی بود مــدار حـق عـلـی بـود قـرار دین
علی است شهریار کل به کل شهریارها

مـقـام کـل انـبـیـا مــقـام نـیـست بی علی     قیـام خـیـل قائمین قـیــام نیست بی عـلی
در آسمان و در زمین نظام نیست بی علی      بـنـــای مـحکم تـو را قــوام نیست بی علی

رسالت تو نزد ما تمام نیست بی علی
کمال دین عــلی بود به عـمـر روزگارها

چو بر نـبـی خطاب شد کلام حی ذوالمنن      سـتاد بيـن مـسـلمین چـنانکه مه در انجمن
گرفت جان خویش را به روی دسـت خویشتن   به خطـبه ای بلیغ تر ز حـد معجـز سخن

چنان به وصف مرتضی فشاند گوهر از دهن
کـه هـــوش بـرد از سـر طـوایــف و تـبـارهــا

الا همه موالیان چه انــتــهـا چـه ابـتـدا       شوید گوش سر بسر رسول می دهد ندا
که بر تمام خلق ها رسیده حکم از خدا     هر آنکه را منم نبی علی بر اوست مقتدا

علی است رهبر همه علی است مشعل هدي
علی است آنـکه حـق از او گـرفـتـه اقـتـدارهــا

عــلیست آنکه کعبه شـد مــزین از ولادتش     علیسـت آنکه هر نبی بود به او ارادتش
علیست آنکه هر وصی بود از او سعادتش     علیست آنکه یافت جان عبادت از عبادتش

علی است آنکه بر همه عیان بود سیادتش
عــلی اسـت مـیـر و فــاتـح تمام کــارزارهــا

به ذات حی لم یزل سفیر نیست جز علی     به من که خود پیمبرم وزیر نیست جز علی
به مومنات و مومنین امیر نـیـست جز علی      صــراط مستقیم را مـسیر نیست جز عـلی

به سّر هو به راز حق خبیر نیست جز علی
عـلیست واقـف از ازل ز رمـز و راز کارهـا

علیست آنکه بدر شد به حمله ای مسخرش     عليست آنكه  در احد ستود حی داورش
عليست آنكه عمرو شد جدا به تيغ او سرش    علی که فخر مي كند خدا به فتح خيبرش

خوشا کسی که این علی بود امام و رهبرش
کـه اوسـت در صـف جــزا قسیم نور و نـارهــا

سـلام بـر تـو یــا علی که جانِ جانِ عالمی      تــو عـبـد ذات خــالقی تو خــالق مـجسمی
تو هم خطاب مبرمی تو هم کتاب مـحـکمی     تو عین و لام و یاء نه ، تو کل اسم اعظـمی

تو صاحب اختیار حق به حق حق مسلمی
بود به دسـتـت از خــدا تـمــام اخـتـیـارهــا

تـو از تمام انبیا به غـیـر مـصـطفی سری     تو بحر فضل را دُری تو شهر علم را دری
تــو از رسـل فــراتــری تــو با نبی برادری      تو جانشین احمدی تو بر صحابه سروری

تو مقتدا تو رهنما تو مرتضی تو حیدری
خــدا را رسول را بـه تـوست افتخارهـا

علوم دهر، حرفی از روایت تو یا علی      نجوم چرخ جلوه ای ز آیت تـو یـا علی
وجود، ظرف کوچک عنایت تـو یا علی     کـتـاب پنج انـبـیا حکایت تو یــا عــلی

بس است کل خلق را ولایت تو یا علی
که مـیـکند جحیم را چــو قلب لاله زارها

مـنـم که بــا ثــنـای تــو چـکامـه آفــریـده ام       هر آنچه گفتم از ازل خود از شما شنیده ام
به مهر تـو کـشیده ام اگـر نفس کشیده ام      هماره بوده مدح تو مرام و مـشـی و ایده ام

اگر بود به هر نفس هزارها قصیده ام
فضایل تــو را یــکـی نـگفتم از هزارهــا

مـنـم مــدیـحه خــوان تـو بـیان محکمم بده      ز یک شراره ی غـمت نشــاط عـالـمـم بده
کلیم کن زبــان گـشا مسیح کن دمم بـده      به سینه آتشم فشان به دیده زمزمم بده

چـو مـیـثـم تو گشته ام زبــان مـیـثـمـم بده
خوشم که این زبان مرا، کشد به اوج دارها

استاد سازگار



:: موضوعات مرتبط: شعــر، اشعــار مولودی، ،


ن : ف م

شكر نعمت، نعمتت افزون كند

 

در بني اسرائيل مردي بود که شبي در خواب ديد که به او گفته شد نصف عمرت در وسعت رزق و روزي هستي، انتخاب کن نصف اول عمرت باشد يا نصف آخر؟ مرد گفت: نصف اول آن باشد.

آنگاه دنيا به او روي آورد و هر وقت خداوند به او نعمتي مي داد، صدقه مي داد، شکر مي کرد و بخشش مي نمود و به بيچارگان كمك مي كرد . تا اينکه شبي در خواب ديد که به او گفتند: نصف عمرت که بايد در رفاه باشي تمام شد.

مرد گفت: خداوند  به من نعمت داد و من شکر کردم  و خدا وعده داده که اگر شکر نعمت کنيد نعمت شما زياد مي شود.

به او گفته شد: درست است تو نصف ديگر عمرت را نيز در رفاه خواهي بود زيرا که شکر نعمت کردي.

 

روايتي از حضرت امام رضا عليه السلام
مشکاة الانوار ، ص 45




:: موضوعات مرتبط: شکر، داستــان،حـدیث،آیـــه، ،


ن : ف م

خدایا دوستت دارم

 

خــدایا دوستت دارم، واسه هـر چی که بخشیدی
همیشه این تو هستی که، ازم حالم رو پرسیدی

بـازم چشمامو می بندم، که خوبی هاتو بشمـارم
نمی تـونـم فقط مـی گـم، خـــــدایـا دوستت دارم

تو دیدی من خطا کردم، دلـم گم شـد دعــا کــردم
کمک کن تا نفس مـونـده، بـه آغوش تـو بــرگـــردم

تو حتی از خودم بهتر، غریبی هامو می شناسی
نمی خـوام چتـر دنیـا رو، که تو بـارون احسـاسي

 



:: موضوعات مرتبط: یاد خــدا،آرامش بخش دلهــا، شعر،جمله زیبا ، ،
:: برچسب‌ها: شعر زیبا, شعر, خدایا, خدایا دوستت دارم, شعر خدا, درباره خدا,


ن : ف م

نشانه های مومن از نگاه امام علی علیه السلام (قسمت سوم)


شرمش بر شهوتش برتري دارد و دوستيش بر حسدش و گذشتش بر كينه اش ، جز سخن درست نگويد و جز لباس اقتصاد نپوشد ، با تواضع راه رود و در اطاعت پروردگارش خاضع باشد ، در همه احوال از خدا راضي است ، نيتش خالص است و اعمالش بي غش و نيرنگ بازي ، نگاهش عبرت است و سكوتش فكرت و سخنش حكمت ، خير خواه و بخشنده و برادر است ، در نهان و آشكار نصيحت كند ، از برادرش دوري نكند و غيبت ننمايد و با او مكر نورزد.

بر آنچه از دستش رفته افسوس نخورد و بر مصيبتي كه به او رسيده اندوهگين نشود ، توقع بيجا ندارد و هنگام سختي سست نشود ، در زمان خوشي مست نگردد ، بردباري را با دانش آميزد و عقل را با صبر ، تنبلي را از او دور بيني و نشاطش را پيوسته ، آرزويش نزديك و لغزشش كم است ، منتظر مرگ است و دلش خاشع ، به ياد خداست و نفسش قانع و جهلش زدوده و كارش آسان است ، براي گناهش غمگين است و شهوتش مرده و خشمش فرو خورده و خلقش نا آلوده ، همسايه اش از او آسوده است و بر سر خود پسندي نيست ، به آنچه برايش مقدر شده قانع است ، بردباريش متين و كارش محكم و تفكرش بسيار است.

با مردم در آميزد كه دانا شود و سكوت كند كه سالم ماند و بپرسد كه بفهمد و تجارت كند كه سود برد ، گوش دادنش به سخن خوب براي باليدن به ديگران نيست ( پست حساس را نپذيرد كه آن را وسيله گناه و زشت كاري سازد ) و سخن گفتنش براي زورگويي به ديگران نيست ، خودش از خويش در زحمت است و مردم از او در راحت ، خودش را براي آخرتش به زحمت افكنده و مردم را از شر و آزار خود راحت ساخته ، اگر بر او ستمي شود صبر كند تا خدا برايش انتقام گيرد ، دوريش از هركه دوري مي كند بغض و كناره گيري از آلودگي است و نزديكي اش به هر كه نزديك ميشود ملايمت و مهرباني است ، دوريش براي خود پسندي و بزرگ فروشي نيست و نزديكي اش براي فريب ونيرنگ نيست بلكه از پيشينيان اهل خير پيروي كند و خود پيشواي نيكان پس از خود باشد.



:: موضوعات مرتبط: اخــلاق، اخلاق الهی و پسندیده، ،