آن را می خواهم که خدا می خواهد
آیا هنوز وقت آن نرسیده که با خدا آشتی کنیم ؟

ن : ف م

آن را می خواهم که خدا می خواهد


يكي از زاهدان را بيماري عارض شد.

شــخصي به عيادت او رفت و او را شــادمان ديد

و زبانش را به شكر و ثنا متذكر يافت.

پرسید: مي خواهي كه خداوند تو را شفا دهد؟

گفت: نه.

پرســید: مي خواهــي به وضع بيماري بـماني؟

گفت: نه.

پرسید: پس چه مي خواهي؟

گفت: آن را مي خواهم كه خدا مي خواهد.

 



نظرات شما عزیزان:

سهيلا
ساعت16:56---7 اسفند 1390
من هم آنرا مي خواهم كه او ميخواهد

ع
ساعت19:49---27 بهمن 1390
امیدوارم ما هم به این درجه برسیم

ساسان جیگره
ساعت11:03---26 بهمن 1390
اگه همه این جوری بودن دنیا گلستان میشد.ما که هیچ وقت و عمرا به این جاها برسیم که راضی باشیم به رضای خدا.
خیلی خیلی عالی.مثل همیشه.


نازنین
ساعت10:16---26 بهمن 1390
خیلی مهمه آدم به اینجا برسه.
قشنگ بود.


محمد
ساعت20:13---25 بهمن 1390
من هم سلامتي و موفقيت شما را از خدا مي خواهم . بسيار زيبا و تأثير گذار و عالي بود.

s
ساعت18:47---25 بهمن 1390
vaaaaay mesle hamishe A liiiiye!

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







:: موضوعات مرتبط: تـوکـل،تسـليم،امـيد،حکمت، داستــان،حـدیث،آیـــه، ،
:: برچسب‌ها: خدا, داستان کوتاه, زاهد, بیمار, عیادت, داستان درباره تسلیم, خدا,