اثر دعا
آیا هنوز وقت آن نرسیده که با خدا آشتی کنیم ؟

ن : ف م

اثر دعا


شب جمعه بود و
طبق معمول هر هفته ، زینت خانم ، از مراسم دعای کمیل  برگشته بود و استراحت می کرد ...

در همين حال نوه اش مریم از راه رسيد و با کنايه بهش گفت: مامان بزرگ ، بازم رفته بودی دعای کمیل؟! این هفته از دعا چی فهمیدی؟!

زینت خانم مدتي  فکر کرد و سرش رو تکون داد و گفت: هیچی دخترم ، اصلاً يک کلمه اش رو هم  نفهمیدم !!!

مریم پوزخندي زد و بهش گفت: تو که از دعا هیچی نمی فهمی واسه چي هر هفته ميري و خودتو خسته می کنی؟!!

زینت خانم لبخندی زد و گفت: عزيزم ، ممکنه  بري از آشپزخونه یه سبد برداری و از حوض پر آب کنی و برام بیاری؟!

مریم با تعجب پرسيد: توی سبد آب بریزم؟! امکان نداره با اين همه شکاف و درز ، آبي توش بمونه!!!

زینت خانم اصرار کرد: خواهش می کنم برو بیار عزيزم!

دخترک غرولندکنان و در حالي که مادربزرگش رو مسخره ميکرد ، سبد رو برداشت  و رفت ، اما چند لحظه بعد ، برگشت  و با لحن پيروزمندانه اي گفت: من ميدونستم که امکان پذير نيست ، ببين حتي يه قطره آب هم ته سبد نمونده! 

مادر بزرگ سبد رو از دست مریم گرفت و با دقت زيادي وارسيش کرد و گفت: آره ، راست  ميگي اصلا آبي توش نيست ، اما بنظر ميرسه سبد تميزتر شده ، يه نيگاه بنداز ...!



نظرات شما عزیزان:

سهيلا
ساعت17:04---7 اسفند 1390
خيلي قشنگ بود.

علیرضا
ساعت16:33---6 اسفند 1390
خیلی داستان جالبیه ممنون

s
ساعت14:53---3 اسفند 1390
vaaaaaaaaay dooste aziz ajab dastane zibayi boodmoafaq bashid!

محمد
ساعت19:52---1 اسفند 1390
بسيار زيبا با متني عالي و خيلي خيلي جذاب است.اميدوارم موفق و پيروز باشي.

نازنين
ساعت19:25---1 اسفند 1390
امان از اين لوكس بلاگ كه هميشه قطع ميشه.خيلي قشنگ و جذابه. واقعا دستت درد نكنه.

ساسان جيگره
ساعت19:08---1 اسفند 1390
بابا اين داستانارو از كجا مياري . .
خيلي قشنگه


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







:: موضوعات مرتبط: دعـــا، داستان،حدیث،آیه،جمله ، ،
:: برچسب‌ها: داستان زیبا درباره دعا, دعا, آثار دعا, داستان سبد و حوض آب,